وقتی گفتی دختر همسایه مان پا به ماه است
چگونه می توانستم به جنینی که در ناکجا مرا منتظر است
فکر نکنم؟
کودکی ام در کنارم چهار دست و پا راه می رفت
و بعد
از بیهودگی و بلوغِ نوجوانی سر در می آورد.
وقتی زنی بچه ای را درد می کِشد
چگونه می شود به تو فکر نکرد؟
تو می توانی
کودکم را کنارم بنشانی و
سال های دست به عصا شدنم را پیش بینی کنی
و وقتی تمام ساعت ها از کار می افتند
بر صفحه ی سفید دنیا
کودکی
جوانی و پیری ات را
در من زندگی کنی.
عکس سکوت...برچسب : نویسنده : lmahdavi بازدید : 178